ققنوس

روز نوشتهای حقوقی و فرهنگی

ققنوس

روز نوشتهای حقوقی و فرهنگی

بدرود.........

ما همدیگر را بدرود گفتیم
در پیاده رویِ آن طرف خیابان
من روی بر گرداندم
و پشت سرم را کاویدم
تو بر می گشتی
و دستانِ خدا حافظی ات، در اهتزاز بود
6 بعد از ظهر بود
آیا نمی دانستیم
که از پس آن ابرهای دوزخی غمبار
دیگر هرگز همدیگر را نخواهیم دید
ما همدیگر را گم کردیم
وبعد از مدتی تو مرده بودی
و من حالا
یادهایم را می کاوم
و خیره بدانها می نگرم
و فکر می کنم که این اشتباه است
که انسان با خداحافظی جزیی
مبتلای جدایی بی نهایت شود
شب قبل، پس از شام
بیرون نرفتم
و سعی کردم چیزهایی بفهمم
دوره کردم آخرین درسی را که افلاطون
در دهان معلمش گذاشت
خواندم که روح تواند گریزد چون جسم مرد
روح نمی میرد
گفتن بدرود برای انکار جدایی است
آدم ها خداحافظی را اختراع کردند
زیرا فکر می کردند بی زوالند
با اینکه می دانستند زندگی اشان را دوامی نیست
در ساحل کدام رودخانه
این گفتگوی نامعلوم را فرو خواهیم گذاشت ؟
آیا ما دوتن
اهل شهری نبودیم که یکبار در رویاها
ناپدید شد ؟

فهمیدن ارزش.....؟!!

 

برای فهمیدن ارزش 10 سال: از زوجهای تازه طلاق گرفته بپرس
برای فهمیدن ارزش4سال: از فارق التحصیل دانشگاه بپرس
برای فهمیدن ارزش1سال: از دانش آموز مردودی بپرس
برای فهمیدن ارزش9 ماه: از مادری که نوزاد مرده بدنیا آورده بپرس
برای فهمیدن ارزش1 ماه: از مادری که نوزاد ناقص بدنیا آورده بپرس
برای فهمیدن ارزش1هفته: از سردبیر یک مجله هفتگی بپرس
برای فهمیدن ارزش1ساعت: از عشاقی که در انتظارهم هستند بپرس
برای فهمیدن ارزش1دقیقه: از مسافری که از هواپیما جا مانده بپرس
برای فهمیدن ارزش1ثانیه: از بازمانده یک تصادف بپرس
برای فهمیدن ارزش1/10ثانیه: از شخصی که در المپیک مدال نقره گرفته بپرس