The Vernal equinox is started right now and we are exactly at the first of spring. This fabulous and delightful day is called “Nowruz” (having various local and international pronunciations) in Persian culture, so I have a basket full of happy congratulations to present you within the best wishes at the very beginning of New Year.
It was about 7030 years ago that Iranians decided to call the coronation day of “Jamshid the King” as their New Year’s origin so the 1st of Farvardin (March 21st) has been officially registered as the starting point of Persian New Year that is called “Nowruz” and means “New day” etymologically.
Jamshid was a semi-mythological king that Master Ferdowsi has described him, his personality, his empire of kingdom and his efforts in Shahnameh.
Jamshid (Yima in Avestan language) was the first Persian king that ordered citizens in 5 ranks; businesspeople, slaves, farmers, religious clerics and militants. He also helped the industry to improve, prepared the preliminaries for common people to educate and made lots of journeys to all around the Great Persia in order to talk with different groups of people and become acquainted with their problems and difficulties of life.
It is told that his travels even took long from the coasts of Caspian Sea to the borderlines of Persian Gulf. However, Jamshid was a bright-minded and smart person who was strongly respected by all of the people because of his peaceful and fair opinions. Furthermore, the “Persepolis” (Persian: Takht-e-Jamshid) is named in the honor of his efforts and activities for enhancing the Persian culture, civilization and religious beliefs on that time.
It is quoted of Shahnameh that “one day after Jamshid completed his endeavors and done his programs for the development of Iran in the last years of Kingdom, Iranian people crowded from all over the country in Persepolis (Ceremonial Palace of Achaemenidan dynasty which was also the official residency place of Jamshid) to express their appreciation for Jamshid’s cultural and constructional efforts. They held a thanksgiving festival for Jamshid that was coincided with the first day of spring. Later, this splendid day has been named as Nowruz and became the Persian New Year festival.”
Nowruz is also considered as a religious holy day in Islamic culture as most of Shia Imams pointed about Nowruz out in their quotes and speeches and called it as a valuable day for all. In addition Iranians always place the Holy Quran on their “Haft Sin table” in order to bless their new year with divine assists from the Majesty God.
“Haft Sin” table is the most distinguished symbol of Nowruz customs in Persian culture. It is often settled a few hours before the “new year transition’s moment” and will remain a few days later.
Traditionally, this table is consisted of some 7 blessed and holy natural items, most of them edible. The names of these items are all started with “S” sound and any of them refers to one aspect of theological powers. For example, Senjed is one of the important parts in Haft Sin table; it is the dried fruit of the oleaster tree and symbolizes love and peace. Samanu; a sweet pudding made from wheat germ is also a very popular part of Haft Sin table. It resembles affluence and success. Sekke (Coins) as the symbol of wealth and happiness, Serke (Vinegar) as the symbol of patience, Seir (Garlic) as the symbol of physical and mental health, Sib (apple) as the symbol of beauty and freshness, Sabzeh (wheat, barley or lentil sprouts growing in a dish) as the symbol of Spring and rebirth besides of Mirror, candles, a bowl of Goldfish and decorated eggs are the other predominant elements on Haft Sin table.
The moment when the Sun is positioned directly over the Earth’s equator and, by extension, the apparent position of the Sun at that moment is called Solstice moment and known as the “New year transition’s moment”.
Passing this moment, Iranians start to celebrate and make cheer, eating from the edibles of Haft Sin table and randomly open a page of Holy Quran and read its instructions for starting a successful upcoming year.
Nowruz is celebrated in 16 Muslim countries that formerly were parts of Ancient Persia and speaking Persian is still common there; Iran, Afghanistan, Turkey, Azerbaijan, Tajikistan, Kazakhstan, Turkmenistan, Kyrgyzstan, Albania, Armenia, Lebanon, Iraq, Pakistan, Uzbekistan, Syria and India.
Starting Nowruz, young rural girls wear their colorful folklore skirts and participate in wedding ceremonies, traditional dance of Persian tribes and ethnic shows, giving presents and gifts to family members and guests.
The pictures represnet Persian customs of Nowruz, Haft-Sin table, Persian Muslim rural dancing girls and the reflection of spring into the hearts of happy people!
Here you can find more pictures on the topic; Nowruz and its rituals:
(Palestinian Muslim girls and boys, wearing Hijab and performing at a Nowruz festival based in their country)
(Hungarian girls, showing a group traditional dance for the new Persian Year)
(a devout Muslim Persian girl, honoring Nowruz by Eastern Dance)
(Young Muslim girl wearing oriental attire, celebrates Spring in Azerbaijan Nowruz Dance festival)
(Diana, a Syrian Muslim Shia girl, performing artistic Nowruz dance)
PS: Bush shows the first signs of respecting Persian - Islamic culture:
دکتر کوروش نیکنام پژوهشگر و نماینده زرتشتیان در مجلس ایران :
"زرتشتیان و ایرانیان همچنان به یاد گذشتگان خود ، جشن مهرگان رو گرامی می دارند و اون رو برگزار می کنند. این جشن بعد از نوروز ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به دلیل اینکه هر دو جشن سرآغاز دو فصلی است که در ایران باستان بوده.
یعنی نوروز فصل تابستان و اعتدال بهاری رو گزارش میده و در برابر اون ، اول زمستان که در واقع از اواسط ماه مهر شروع می شده و اعتدال پاییزی را داشه. به هر حال امروزه زرتشتیان این جشن رو از شانزدهمین روز ماه مهر ، به مدت پنج روز جشن می گیرند."
آقای نیکنام ، برای جشن سنتی مهرگان آیا سفره ای مثل سفره نوروز هست که مخصوص اون جشن باشه ؟
بله. مانند سفره نوروزی اما بدون هفت سین و بعضی از نماد ها ، سفره ای رو می گسترانند و اون عناصری رو که مربوط به نماد های عرفانی زرتشتی هست ، یعنی سبزه ، روشنایی که همون مجمر آتش یا چراغ روشن هست ، جام فلزی، آجیل های مختلف رو بر سر این سفره می گذاشتند.
در کنار اونها ترازو هم وجود داره و این نماد میزان و اعتدال هست که همون برابر شدن روز و شب رو اعلام می کرده. از یک سو به دلیل اینکه مهر ، عدالت هست ، نماد عدالت یعنی این ترازو را ما بر سر سفره مهرگان می بینیم. چیز دیگری که بر سر سفره مهرگان تازگی داره این هست که هفت نوع حبوبات مثل ماش ، عدس ، لوبیا و نخود را آماده می کردند و بر سفره می گذاشتند و در حقیقت اون رو برای کاشتن آینده سفارش می کردند.
یعنی هفت تا سبزه بوده ، یا خود حبوبات رو به صورت خیس خورده می گذاشتند ؟
چون در فصل قبل از جشن ، محصول رو برداشت کرده بودند ، خود حبوبات رو در هفت ظرف در داخل سفره می گذاشتند که نماد برداشت محصول در ماه گذشته و کاشتن یکی دوماه بعد بوده.
جشن مهرگان الان واقعاً پنج روز طول می کشه ؟
در شهرهای بزرگ مثل تهران بیشتر روز اول جشن مهرگان رو برگزار می کنند. به دلیل اینکه مثل روستاها آنقدر سنتی نیستند و همان یک شب ، جشن مهر رو در تالار و یا در سالن اجتماعات با بیان فلسفه مهرگان گرامی می دارند. ولی در روستاهای سنتی مثل (چم؟) ، زین آباد ، مبارکه یزد، هنوز جشن مهرگان رو پنج روز متوالی جشن می گیرند.
جشن مهرگان در روستاها چه ویژگی سنتی و باستانی داره که دیگه توی شهرها نیست ؟
در روستاهای سنتی ، مردم پنج روز را به نام مهریزد جشن می گیرند. همه افرادی که در شهرهای دیگه زندگی می کنند ، برای برپای این جشن به روستاهای خود باز می گردند. هر خونه ای برای خودش سعی می کنه که نان خانگی تهیه و حلواهای مختلف درست بکنه.
مردم ضمن اینکه خانه هایشنان را آب و جارو و تمیز می کنند ، یکی از خوردنی هایی مخصوص این جشن ، یعنی گوشت گوسفند بریان شده را هم فراهم می کنند. حلواهای مختلفی مانند حلوای شکر ، حلوای سن و حلوای برنج و همچنین نان روغنی به نام سیرب را نیز برای این جشن تهیه می کنند.
در روز پایانی جشن ، همه مردم روستا با ساز و سرنا یا دف ، در یک ساعتی از بامداد در کنار قنات و سرچشمه آن روستا گرد هم جمع می شوند و در اونجا شخصی سالخورده که بیشتر خبر از گذشته آن روستا و قنات و اشخاص آن روستا داره ، حضور پیدا می کنه و یاد گذشتگان رو گرامی می داره.
سپس از همون جا با ساز و دف شروع به حرکت می کنند و بیرون هر خانه ای که می رسند ، اجداد آن خانه را تا هفت نسل گذشته اسم می برند و خدابیامرزی می دهند. درب خانه در حقیقت توسط بانوی خانه باز می شه ، همه با همون حرکت ساز و دف داخل خونه می شوند و در آنجا می ایستند و بانوی خانه ضمن دادن آینه و گلاب و نقل و شیرینی به همه ، برای گرامی داشت جشن مهرگان ، آجیل مخصوصی هم به یکی از این اشخاص میده که دستمال بزرگی به نام چادر شب به کمر خودش بسته.
اینها به تمام خانه ها به صورت متوالی مراجعه می کنند و این آجیل ها را می گیرند. در هر بار شخصی که در خانه مانده بوده با گروه همراه میشه و این کار تا زمانی که به آتشکده روستا برسند ادامه پیدا می کنه. سپس اهالی در آتشکده روستا جمع می شوند و در هنگام نیایش ، هزینه ای جور می کنند و به آتشبان روستا می دهند.
این کا را برای پاسداری از این روشنایی یا مهر روستا انجام می دهند تا در یک سال آینده مهر را در روستای خود پایدار داشته باشند. آجیلی را هم که از هر خانه ای گرفتند و در داخل چادر شب مخلوط شده ، به باشندگان تقسیم می کنند. این نوعی خیراتی است که شامل همه مردم روستا میشه.
ولی خوب این رسم در شهرهای بزرگ خیلی مشکل انجام میشه ، درسته ؟
بله. در شهرهای بزرگی مثل تهران که آپارتمان نشین هستند ، دیگه این حرکت شدنی نیست و این بیشتر در بافت روستاهایی انجام میشه که همه خبر از هم دارند. یک مورد دیگه ای که برای جشن مهرگان گفتی است ، این هست که نسبتی رو که به جشن مهرگان می دهند ، پیروزی فریدون هست بر ضحاک.
چون در اسطوره های ایران ، ضحاک نماد بدی ها و پلیدی ها است. به دلیل اینکه در این اسطوره ها آمده که مارهایی بر دوش این شخص بوده که مردها را می خورده. خوردن مردها یعنی به دور بودن از خردمندی. هنگامی که فریدونی پیدا میشه و می خواهد خردمندی را در جامعه رشد بده ، خود به خود مردم جشن می گیرند و این جشن رو به مهرگان نسبت می دهند.
«کسی که با یک نفر عهد میبندد نباید آنرا بشکند. خواه یک نفر مزدیسنی باشد خواه با دیویسنی و دُروَند. زیرا عهد با هرکه بسته شد درست و سزاوار احترام است.» (مهریشت)
بیگمان هر ایرانی تاکنون بارها نام مهرگان را شنیده و تصوری از آن و عمدتا تحت نام «جشن و گردهمایی ویژه ی زرتشتیان» در ذهن خویش دارد. جشن پربار ملی و پر از شادی دیروز ؛ در گذر سالیان به «گردهمایی اقلیت زرتشتی» دگرگون شده و ارزش اش را برای عامه از دست داده است بگونه ای که شاید بتوان گفت امروزه بجز زرتشتیان تنها مورد توجه طبقه ی پژوهشگر و تحصیل کرده ی ایرانیان می باشد. بهتر میبینم نخست به توضیحاتی درباره ی چیستی و چگونگی پیدایش جشن مهرگان (مهرگانِ دیروز) بپردازم و پس از آن روند برگزاری این جشن ملی را در ایران امروز بررسی کنم.
مهر و مهرگان
ایرانیان بپاسداشت رهایی از چنگال اندیشه و ظلم بیگانه «جشن مهرگان» را بنیاد گذاشتند.
«مهر»(۱) از پایه های معنوی همه ی ادیان بوده ٬ در اوستا ٬ بودا و مسیحیت صریحا به آن اشاره شده است. واژه ی مهر در کیش زرتشت تنها بمعنی مهر و محبت نیست بلکه بمعنی راستی و درستی٬ راست کرداری٬ میانه روی و وفای به پیمان نیز می باشد.اتلاق واژه ی مهرگان نیز بمعنای آنچه متعلق به مهر است می باشد. سرچشمه ی آغازین جشن مهرگان را تاحدودی بدلیل پیوند خوردن مناسبت این جشن با اسطوره های ایرانی و مناسباتی که در طی سالیان دراز در ایران پیش آمده و با این جشن پیوند خورده است شاید بدرستی نتوان تشخیص داد. در تاریخ گفته شده که چون «فریدون» بهمراهی «کاوه آهنگر»(۲) بر ضحاک ٬ پادشاه فرهنگ سوز و ظالم تازی پیروز شدند٬ ایرانیان بپاسداشت رهایی از چنگال اندیشه و ظلم بیگانه «جشن مهرگان» را بنیاد گذاشتند. دیدگاه موازی و تکمیل کننده ی دیگر به کشاورز بودن بیشتر ایرانیان باز میگردد. بر روال تقویم ایرانیان باستان، هرسال دربرگیرنده ی دو فصل بوده: تابستان بزرگ و زمستان بزرگ و جشن مهرگان درست در میانه ی ایندو تحول بزرگ جای داشته است. زمانیکه فصل برداشت محصول فرا میرسیده و خرمن ها انبار شده و از غله پر می گشته است. در چنین شرایطی و بپاسداشت فراوانی و برداشت محصول، این جشن نیز با شکوه یک امر ملی مهم و همه گیر همچون جشن نوروز و پس از یکدوره ی طولانی کار و فعالیت برگزار می شد و همه ی واحد های اجتماع را بتکاپوی جشن می انداخت.
دلایل اصلی کم توجهی به این جشن را می توان فاصله گرفتن مردم از کشاورزی، بهانه کردن دین اسلام و زدن برچسب زرتشتی به آن، از میان رفتن رنگ و بوی ملی و هویتی این جشن و نیز عدم آگاهی-رسانی و بی انصافی دولتی برشمرد.. |
از دیدگاه تاریخی، برگزاری این جشن تا هنگامیکه پادشاهان ایرانی -پیش از حمله تازیان- بر ایران تسلط داشتند همواره بمدت شش روز با شکوه بسیار دنبال میشده است و پس از تسلط فیزیکی تازیان نیز آنچنان خللی در برگزاری این جشن حاصل نیامد و تنها چون دیگر دولتی وجود نداشته تا آنرا قدر بگذارد کمی از شکوه برگزاری اش کاسته شد. دیگر رویداد مهم و اثرگذار بر دوام و پویایی این جشن، حمله ی مغولان(۳) به ایران بوده است که تقریبا برای مدت زیادی ایرانیان را از خود و اندیشه ی بخود غافل نمود و ضربه های مرگباری بر پیکره ی فرهنگ ایران وارد آورد اما اینان نیز همچون تازیان، هنگامیکه آتش نخستینشان فرو نشست و بمرحله ی آدمیت و شهریگری نزدیک شدند در فرهنگ ایران حل گردیدند و ایرانیان باز هم در مبارزه ی اصلی که همانا جنگ هویت و فرهنگ هاست پیروز بیرون آمدند. بگمانم پس از آن و بتدریج این جشن، بواسطه ی وجود پیوندهای دینی مهر با زرتشتیان در اختیار آنها قرار گرفت و از سوی دیگر مردمان کمتر مورد توجه قرار گرفت. از دیدگاه من، دلایل اصلی کم توجهی به این جشن را می توان فاصله گرفتن مردم از کشاورزی، بهانه کردن دین اسلام و زدن برچسب زرتشتی به آن، از میان رفتن رنگ و بوی ملی و هویتی این جشن و نیز عدم آگاهی-رسانی و بی انصافی دولتی برشمرد.
مهرگان امروز
بسیاری گمان میکنند که جشن مهرگان تنها ویژه ی زرتشتیان است و از« معانی ملی» آن بی خبرند.
همانگونه که پیشتر گفتم بسیاری گمان میکنند که جشن مهرگان تنها ویژه ی زرتشتیان است و از معانی ملی آن بی خبرند. بسیاری انتظار دارند که برای شرکت درین جشن در میان زرتشتیان حضور یابند و چگونگی انجام آنرا همچون یک «راز» دریابند. از دیگر سو؛ منابع خوب و در دسترس برای علاقه-مندان به پژوهش درین مقولات فرهنگی نیز بسیار کم است.
چیزی که بیش از همه برای دوستان علاقمند مورد پرسش است اینست که این جشن را چگونه برگزار میکنند و اگر خود بخواهند چنین جشنی برپا دارند چه باید بکنند. در پاسخ به پرسش هایی ازین دست باید بگویم که روند برگزاری این جشن بسیار ساده و به بی پیرایگی جشن نوروز است. بدین روش که مردم در خانه های خود سفره هایی برپا میکنند و برآن خوراک های رنگارنگ می چینند. آب ، آویشن، انار و گل و گلاب و آینه و شمعدان بر آن میگذارند. به دید و بازدید خانوادگی می روند و الخ. روش برگزاری جشن در مراسم ها و گردهمایی های بزرگتر و کلاسیک
امروزه جشن مهرگان را چگونه برگزار میکنند و اگر خود بخواهند چنین جشنی برپا دارند چه باید بکنند؟ |
زرتشتی نیز تقریبا بر همین منوال است. یعنی معمولن کار را با گاهان-خوانی می آغازند و قسمتهایی از گاتها را می خوانند، پس از آن هموندان به گفتگو و بیان دیدگاهها و مشکلات خود می پردازند و از شادی ها و غمهایشان می گویند. پس از آن نیز به شاهنامه خوانی ، مقاله خوانی ، شعر خوانی و کارهای فرهنگیی ازین دست می پردازند. آنگاه با خاطره ای خوش و آرزوهای نیک برای یکدیگر از هم جدا میشوند. این چکیده ی برگزاری یک جشن مهرگان امروزی می تواند باشد. یادمان باشد، که مهرگان جشنی میهنی ست و باید انرا جدا از مرام های دینی و مسلک های سیاسی پاس داشت! .. مهر-افزون
پیدایش مهرگان
مهر روز از مهرماه برابر با شانزدهم مهرماه در گاهشماری ایرانی
"می ستاییم مهرِ دارنده ی دشت های پهناور را،
او که به همه ی سرزمین های ایرانی،
خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می بخشد."
«اوستا - مهریَشت»
«جشن مهرگان» که در گذشته آن را «میتراکانا یا متراکانا (Metrakana)» می نامیدند و در نخستین روز از پاییز برگزار می شد(1)، پس از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانی و هندی است در ستایش ایزد «میثرَه» یا «میترا» و بعدها «مهر» که از مهرروز آغاز شده تا رام روز به اندازه ی شش روز ادامه دارد.
سنگنگاره ی میترا در نمرود داغ، آناتولی خاوری
سده یکم پیش از میلاد
«مهریشت» نام بخش بزرگی در اوستا است که در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا است و همچون فروردین یشت، از کهنترین بخش های اوستا بشمار میآید. مهر یشت از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی از مهمترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند در باره ی آگاهی ایرانیان از کروی بودن زمین، بند 95 همین یشت می باشد. از مهر یشت تا به امروز 69 بند کهن و 77 بند افزوده شده از دوران ساسانیان، به جا مانده است.
روز آغاز جشن مهرگان، مهرگان همگانی (عامه) و روز انجام، مهرگان ویژه (خاصه) نام دارد.
همان طور که می دانیم در گاهشماری باستانی ایران، سال به دو پاره (فصل) بخش می شد، تابستان (هَمَ - Hama) هفت ماهه و زمستان (زَیَنَ Zayana) پنج ماهه، که جشن نوروز جشن آغاز تابستان و مهرگان جشن آغاز زمستان بود و از این رو این دو جشن با هم برابری می کرده اند.
برج رادکان - برج رادک خواجه نصیر توسی
آن چنان که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از زبان «سلمان فارسی» آورده است:
«... ما در عهد زرتشتی بودن میگفتیم، خداوند برای زینت بندگان خود یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان بیرون آورد و فضل این دو روز بر روزهای دیگر مانند فضل یاقوت و زبرجد است بر جواهرهای دیگر ...»
در برهان قاطع «خلف تبریزی» نیز درباره ی مهرگان می خوانیم:
«نام روز شانزدهم از هرماه و نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالم تاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است و نزد فارسیان بعد از جشن و عید نوروز که روز اول آمدن آفتاب است به برج حمل از این بزرگتر جشنی نمی باشد و هم چنان که نوروز را عامه و خاصه می باشد، مهرگان را نیز عامه و خاصه است و تا شش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم و آن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم و آن را مهرگان خاصه (روز جشن مُغان یعنی آتش پرستاران) خوانند و عجمان گویند که خدایتعالی زمین را در این روز گسترانید و اجساد را در این روز محل و مقر ارواح گردانید ...»
پیدایش مهرگان
پیشینه ی جشن مهرگان به اندازه ی قدمت ایزدش، میترا است و تا آن جا که بن نوشت های موجود نشان میدهند، این جشن دست کم از دوران فریدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه ی فردوسی به روشنی به پیدایش این جشن در دوران پادشاهی فریدون اشاره کرده است:
فریدون چو شد بر جهان کامکار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رســم کیان تاج و تخت مهی
بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته ســر مهر ماه
به سر برنهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشـت از بدی
گرفتند هر کــس ره بـخردی
دل از داوری هـا بپرداخـتـنـد
به آیین یکی جشن نو ساختند
نـشـسـتـنـد فرزانگان شادکام
گـرفتند هـر یک ز یاقوت جام
می روشن و چهره ی شاه نو
جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بـفـرمـود تا آتش افـروخـتـنـد
همه عنبر و زعفران سوختند
پـرسـتـیـدن مهرگان دیـن اوسـت
تنآسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگارست ازو ماه مهر
به کوش و به رنج ایچ منمای چهر
ابوریحان بیرونی نیز میآورد:
«... در روز مهرگان فرشتگان به یاری کاوه ی آهنگر شتافتند و فریدون به تخت شاهی نشست و ضحاک را در کوه دماوند زندانی کرد و مردمان را از گزند او برهانید ...»
و تاریخ نگار دیگری به نام «ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی» که در سال 444 هجری کتاب «زین الاخبار» را نگاشته از جشن های ایران باستان بخشی را آورده است و درباره ی مهرگان می گوید:
«این روز مهرگان باشد و نام روز و ماه همراهند و چنین گویند که اندر این روز آفریدون بر بیوراسب که او را ضحاک گویند، پیروز شد و او را اسیر کرد و او را بست و به دماوند برد و در آن جا وی را زندانی کرد. مهرگان بزرگ و برخی از مغان چنین گویند که این پیروزی فریدون بر بیوراسب، رام روز بوده است و زرتشت که مغان او را به پیامبری دارند، ایشان را فرموده است، بزرگ داشتن این روز و روز نوروز را.»
گویا تاریخنویسان، شاعران و نویسندگان همپیمان گشتهاند تا از پیدایش مهرگان گزارشهای یکسانی ارائه دهند.
«اسدی توسی» نیز در گرشاسبنامه از چرایی پیدایش مهرگان گزارش میدهد:
فریدون فرخ به گرز نبرد
ز ضحاک تازی برآورد گرد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
و باز هم «بیرونی» در التفهیم مینویسد:
«... مهرگان شانزدهمین روز از مهرماه و نامش مهر، اندرین روز، آفریدون ظفر یافت بر بیورسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آن چه از پس نوروز بُوَد ...»
گزارش خلف تبریزی درباره ی پیدایش مهرگان نیز این چنین است:
«... و دراین روز ملایکه یاری و ممدکاری کاوه آهنگر کردند و فریدون در این روز برتخت شاهی نشست و در این روز ضحاک را گرفته به کوه دماوند فرستاد که در بند کنند و مردمان به سبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت به رعایا به هم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت ...»
دکتر «محمود روحالامینی» به نقل از آثارالباقیه ی بیرونی مینویسد:
«… و برخی مهرگان را بر نوروز برتری دادهاند چنانکه پاییز را بر بهار برتری دادهاند و تکیهگاه ایشان اینست که «اسکندر» از «ارسطو» پرسید که کدام یک از این دو فصل بهتر است ؟ ارسطو گفت پادشاها در بهار حشرات و هوام آغاز میکند که نشو یابند، و در پاییز آغاز ذهاب آن هاست، پس پاییز از بهار بهتر است...»
و حتی بیرونی که به سختکوشی و پرکاری نامدار است گویا بایستهی خویش میداند که در مهرگان و نوروز بیاساید، آن گونه که «شهروزی» در مورد وی میگوید:
«… دست و چشم و فکر او هیچگاه از عمل بازنماند، مگر به روز نوروز و مهرگان.»
در نظم و نثر پارسی از روزگاران گذشته، درباره ی جشن مهرگان گفت وگو و اشاره بسیار شده است. پس از ساسانیان، در آن روزگاران پر آشوب که نابسامانی و پریشانی در ایران گسترش پیدا کرده بود، باز هم ایرانیان آیین های گذشته و آدابشان را همچنان نگه می داشتند و هنگامی که فرصتی به دست می آوردند، این آداب و آیین ها به آشکاری و روشنی و فر و شکوه برگزار می شد و هنگامی که سختگیری تازیان در این باره آغاز می شد، ایرانیان به گونه های پنهان آیین های خود را برگزار می کردند. سرانجام به انگیزه اهلیت این آیین ها، شایان نگرش بود و پذیرا شدن یا زیر همان عنوان ها و یا زیر سرپوش ها و عنوان هایی تازه مورد پذیرش و اقتباس تازیان یورشی و دشمنان ایران قرار می گرفت. از آن جمله است جشن مهرگان. «رودکی» درباره ی مهرگان چنین سروده است:
ملکا جشن مهرگان آمــــد
جشن شاهان و خسروان آمــد
جز به جای ملهم و خرگاه
بـــدل بــاغ و بـــوسـتـان آمـــد
مورد برجای سوسن آمـــد بــاز
می بر جای ارغوان آمــــد
تو جوانمرد و دولت تو جوان
می بر بخت تو جوان آمـد (5)
«ابولفضل بیهقی» نیز شرح جشن مهرگان را در که در روزگار مسعود غزنوی برگزار می شد در کتاب خود آورده است:
«... و روز دوشنبه دو روز مانده از ماه رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیه ها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت و سوری صاحب دیوان بی اندازه چیزها فرستاده بود، نزدیک درش تا پیش آورد، همچنان نمایندگان بزرگان پیرامون چون خوارزمشاه آلتونتاش و امیر چغانیان و امیر گرگان و کشورهای قصدار، مکران و دیگران بسیار چیز آوردند و روزی با نام بگذشت.(6)
چگونگی برپایی جشن مهرگان در گذشته
با نگاهی با آثار به جا مانده از بزرگان و دانشمندان و مورخانی چون فردوسی، بیرونی، اسدی توسی، کتزیاس، دوریس، استرابون، و همچنین آثار شاعرانی چون رودکی، فرخی، منوچهری دامغانی، ناصرخسرو، سعد سلمان و ... می توان به راحتی شیوه ی برگزاری جشن مهرگان در دوران های پیشین را دریافت:
«کتزیاس»(Katesias) یونانی، پزشک ویژه ی اردشیر دوم هخامنشی می نویسد: «... پادشاهان هخامنشی به هیچ گونه نباید مست شوند، مگر در روز جشن مهرگان که لباس های ارغوانی گرانبهایی می پوشند و همراه با مردم و دستههای نوازندگان و خنیاگران در باده پیمایی همگانی شرکت می جویند ...»
این تنها روز در ایران هخامنشی بوده که مردم میتوانستند در حضور پادشاهان به صورت همگانی باده گساری کنند.
تاریخ نگار دیگری به نام «دوریس»(Duris) می نویسد: «... پادشاهان در این جشن پایکوبی و دست افشانی می کردند....»
بنا به گفته ی «استرابون»(Strabon) خشتره پاون (ساتراپ) ارمنستان، در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب به رسم پیشکشی به دربار شاهنشاه هخامنشی گسیل می داشت.
اردشیر پاپکان (بابکان) و خسرو انوشیروان در این روز تن پوش نو به مردم می بخشیدند.
در این روز موبدموبدان خوانچه ای که در آن لیمو، شکر، نیلوفر، سیب، به، انار، و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود، واج گویان(2) نزد شاه می اورد. هفت مورد و هفت چیز دیگر که در خوانچه می گذاشتند، همان هفت چین (3) بود که جز تشریفات جشن نوروز و مهرگان به حساب می آید.
ابوریحان بیرونی می گوید:
«... گویند مهر، نام خورشید است و در چنین روزی پدیدار گشته، از این رو، نام مهرگان را به او نسبت داده اند.
پادشاهان در این روز تاجی به شکل خورشید که در آن دایره ای مانند چرخ چسبیده بود بر سر می گذاشتند و می گیند که در این روز فریدون بر بیوراسپ (ضحاک ماردوش) دست یافت. چون در چنین روزی فرشتگان از آسمان به یاری فریدون پایین آمدند، لذا در جشن مهرگان به یاد آن روز، در سرای پادشاهان، مردی دلیر می گماشتند و بامدادان به آواز بلند ندا می داد، ای فرشتگان به سوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید.»
خلف تبریزی نیز بخشی از مراسم جشن مهرگان را چنین توصیف می کند که:
«... و گویند که اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز در این روز هم چنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن «بان» که آن درختیست و میوه ی آن را «حسب البان» گویند به جهت یُمن و تبرک بر بدن مالیدندی و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدموبدان و دانشمندان بودی و هفت خوان از میوه همچو ترنج و سیب و بی و انار و عناب و انگور سفید و کُنار با خود آوردندی، چه عقیده ی فارسیان آن است که در این روز از هر هفت میوه ی مذکور بخورند و روغن بان بر بدن بمالند و گلاب بیاشامند و برخود و دوستان خود بپاشند ...»
«کومون»(Cumont) خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب گرانبهای خود به نام «آیین میترا» چنین می گوید:
«.. بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده می شد و آن را «سل ناتالیس این وکتی»(Sol-Natalis-Invecti)(4) یعنی روز زایش خورشید شکست ناپذیر می گفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمی خواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.»
در واقع باید گفت که کریسمس عیسویان بر پایه ی مهر روز ایرانیان باستان است.
دکتر ذبیح الله صفا در مجله ی مهر شماره ی ده سال نخست چنین می گوید:
«در روزهای مهرگان و نوروز، پارسیان، مُشک و عنبر و عود هندی به یکدیگر می دادند و توده های مردم هر کدام به فراخور حال و توانایی و کار خود برای پادشاه پیشکش می آوردند و رسم و آیین و آداب جشن مهرگان همانند بزرگواری روز نخست نوروز بوده است.»
به روایتی نیز تاجگذاری اردشیر پاپکان، مقارن با جشن مهرگان بود.
ابومسلم خراسانی، برمکیان و دولت مردان آن زمان عباسیان، در گرفتن جشن مهرگان پافشاری داشتند.
در کتاب «تلمود»، از کتاب های مقدس یهود هم از جشن مهرگان سخن رفته است و این نشان میدهد که این جشن در بسیاری از مناطق دنیای باستان برگزار میشده است.
واژگان «مهرجان»(مهرجانات) و «نیروز» که معرب شده ی مهرگان و نوروز است و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای عرب زبان حاشیه ی خلیج فارس و برخی از کشورهای شمال آفریقا به مفهوم جشنواره (فستیوال)، کاربرد دارد و وارد زبان و قلمرو فرهنگی کشورهای مسلمان و عربزبان گردیده است نیز، نشانهی دیگری است بر فر و شکوه این دو جشن باستانی.
چگونگی برگزاری کنونی جشن مهرگان
امروزه هم میهنان گرامیمان چند روز مانده به پاییز با خانه تکانی به پیشباز پاییز و مهرگان می روند، در روز مهر از ماه مهر جلوی در خانه ها را آب پاشی و جارو کرده و پس از آن با رفتن به نیایشگاه ها و گردهم آمدن با تهیه ی خوراک های سنتی از یکدیگر پذیرایی می کنند و با سخنرانی ، سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی برپا می کنند.
در برخی روستاهای کشور جشن مهرگان همراه با اجرای موسیقی سنتی همراه است بدین گونه که در روز پنجم پس از مهرگان گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می دهند در تالار مرکزی یا نیایشگاه مرکزی روستا یا سرچشمه و قنات، گرد هم می آیند و «گروه ساز» را تشکیل می دهند، هنرمندان روستایی نیز با سُرنا و دف گروه را همراهی می کنند، آن ها با هم حرکت کرده و از یک سوی روستا و از نخستین خانه مراسم بازدید از اهالی روستا را آغاز می کنند و با شادی وارد خانه ها می شوند، کدبانوی هر خانه مانند همه ی جشن های ایرانی نخست آینه وگلاب می آورد و اندکی گلاب در دست افراد ریخته و آینه را در برابر چهره ی آن ها نگه می دارد و سپس «لُرَک» را که فراهم نموده میان همه ی گروه پخش می کند، این آجیل مخصوص مخلوطی است از تخم کدو، آفتابگردان، و نخودچی کشمش که همراه با شربت و چای پذیرایی می شود.
آن گاه یکی از افراد گروه ساز که صدایی رسا دارد نام های کسانی را که پیش از این در این خانه سکونت داشته و درگذشته اند باز می گوید و برای همه ی آن ها آمرزش و شادی روان آرزو می کند. بعد از آن بشقابی از لرک از این خانه دریافت می کنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بسته اند می ریزند و از خانه بیرون می آیند و به خانه بعدی می روند. چنان که در خانه ای بسته باشد برای لحظه ای بیرون خانه می ایستند و با بیان نام های درگذشتگان این خانه بر روان و فروهر آن ها درود می فرستند. برخی از خانواده ها نیز پول و میوه برای استفاده در جشن مهرگان به گروه می دهند و برخی دیگر نیز نوعی نان مخصوص به نام «لورگ» درست می کنند و گوشت های بریان شده که به قطعات کوچکی تقسیم شده است همرا با سبزی داخل نان قرار داده به گروه می دهند. پس از پایان مراسم در نیایشگاه، موبد یا کدخدا، آجیل، میوه و نان و گوشت و سبزی جمع آوری شده را در میان شرکت کنندگان پخش می کند. مردم تا آن جا که امکان دارد با لباس های ارغوانی گرد هم آمده و به پایکوبی و شادی می پردازند و هر یک چند نبشته ی شادباش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند.
سفره ی مهرگان
خوان یا سفره مهرگانی نیز همچون نوروز و دیگر سفره های جشن های ایرانی، هفت چینی از میوه ها و خوراکی هاست همراه با شاخه هایی از درختان «سرو»،«مورد» و «گز» و شربتی از عصاره ی «هوم»(هَئومَه) که با شیر رقیق شده و نان مخصوص «لورگ» که روی پارچهای ارغوانی گرد یک آتش دان چیده می شوند.
هفت میوه همچون سیب، انار، ترنج، سنجد، بی (به)، انگورسفید، انجیر، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرمالو و ...
آجیل ویژه ای از هفت خشکبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشک، انجیرخشک، نخودچی و ...
آش هفت غله از گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن.
کاسه ای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گل های بنفشه و نازبو (ریحان)، آیینه، سرمه دان، شیرینی و بوهای خوش همچون اسفند و عود و کُندر.
مهرگان در ادبیات
در ادبیات به ویژه چامه های (شعرهای) پارسی، از مهرگان بسیار سخن به میان آمده؛ که در این جا به بخش کوتاهی از آن اشاره می شود و چند بیت از چامه ی برخی از چامه سرایان (شاعران) در زیر می آید:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر
مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ
وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد
بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان
«مسعود سعد سلمان»
شاد باشید که جشن مهرگان آمد
بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
کاروان مهرگان از خَزران آمد
یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد
که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش
اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش
بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش
هرزمان خدمت لختی بفزاییدش
«منوچهری دامغانی»
گاه آن آمد که باد مهرگان لشگر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر بر کشد
باغ ها را داغ های عریان بر برزند
شاخ ها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زانکه سی سنبر چون ما مست و نرگس شوخ چشم
هردو بدخو را همی در زر و در زیور کشد
مهرگان آمد و جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو خوشش بودی بر ما یونا
«دقیقی»
آدینه و مهرگان و ماه نو
بادند خجسته هر سه بر خسرو
«قطران تبریزی»
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال
«عنصری»
نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه
هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی
«ناصر خسرو»
بــگشاییم کفتران را بــال
بــفروزیم شعله بـر سر کوه
بـسـرایـیـم شادمانه سرود
وین چنین با هزار گونه شکوه
مهرگان را به پیشباز رویم...
رقص پر پیچ و تاب پرچم ما
زیر پرواز کفتران سپید
شادی آرمیده گام سپهر
خنده ی نوشکفته ی خورشید
مهرگان را درود می گویند...
گرم هر کار مست، هر پندار
همره هر پیام، هر سوگند
در دل هر نگاه، هر آواز
توی هر بوسه، هر لبخند
«امیرهوشنگ ابتهاج (هـ الف. سایه)»
با تشکر از : هفته نامه امرداد و وبلاگ سرود زرتشت و وبلاگ زرتشت پیامبر ایرانیان و وبلاگ مهیار
آفتاب : آیت الله العظمی سیستانی به چندین استفتاء در مورد ریش و نحوه و حدود آرایش آن پاسخ گفته اند. این موارد به نقل از سایت معظم له عینا نقل می شود:
آیا تراشیدن موی صورت و باقی گذاشتن مو بر چانه حرام است؟
بنابر احتیاط، ریش تراشی حرام است و تراشیدن موهای صورت که بر روی دو فک روییده مشمول حکم ریش تراشی است امّا تراشیدن موی گونه ها، اشکال ندارد.
گاهی برخی شرکت های اروپایی برای استخدام در شرکت خود امتیازی برای افراد ریش تراشیده قایل می شوند آیا جایز است برای استخدام در آن شرکت، ریش را تراشید؟
بنابر حرمت ریش تراشی، چنانکه مقتضای احتیاط است مطلب فرضی سؤال، جایز نمی شود.
من جوان هستم وبخشی از موی صورتم روییده آیا کوتاه کردن آن با پایینترین شماره ماشین اصلاح اشکال دارد؟
کوتاه کردن آن به مقداری که عرفا صدق ریش کند مانعی ندارد.
ریش زدن حرام است. البته با ماشین ته زن , یا با تیغ آیا کسی ازعلما هستند که احتیاط واجب گفته باشند؟
زدن ریش , چه با تیغ وچه با ماشین ته زن, به احتیاط واجب حرام است.
آیا والدین می توانند فرزندان خود را از گوش دادن به موسیقی روز ویا تراشیدن ریش منع کنند؟
حق دارند.
کوتاه کردن ریش با ماشین های ریش تراش برقی که ریش را از ته میزند چه حکمی دارد آیا حرام است ؟
به احتیاط واجب جایز نیست .
زدن ریش با ماشین که از ته نمیزند و چانه را با شماره کمتر چه حکمی دارد ؟
اگر به مقداری بماند که عنوان ریش صدق کند مانعی ندارد.
حد تحریم ریش زدن چقدر است ؟ آیا با ماشین زدن حرام است ؟
باید به مقداری موبماند که گفته شود ریش دارد.
آیا زدن ریش به وسیله دستگاه موزر اشکال دارد ؟
اگر به مقداری باشد که صدق ریش بکند اشکالی ندارد .
من طرفین صورتم را مى تراشم و قسمت چانه را باقى مى گذارم ـ ریش پروفسورى ـ آیا حرام است؟
به احتیاط واجب جایز نیست.
زدن ریش با تیغ چه مساله دارد و در این موضوع میشه عدول کرد به مرجع دیگرى؟
بنا به احتیاط واجب جایز نیست و نیست مجتهدى که فتواى به حلیّت داده باشد.
آیا گذاشتن ریش پروفسورى کافى است ؟
بنابر احتیاط واجب کافى نیست .
تراشیدن ریش با تیغ در صورتى که کل ریش را نزنیم چه حکمى دارد ؟
بنابر احتیاط واجب کافى نیست .
آیا تراشیدن ریش با تیغ به نحوى که مقدار بسیار کمى ریش بر روى صورت باقى بماند اشکال دارد ؟
اگر عرفاً صدق ریش بکند مانعى ندارد.
تراشیدن محاسن با ماشین ریش تراشى که از ته مى زند اشکال دارد ؟
تراشیدن ریش به احتیاط واجب جایز نیست .
احکام ریش چیست ؟ آیا زدن ریش اشکال دارد ؟
بنابر احتیاط واجب جایز نیست .
در صورت حرمت تراشیدن ریش حدود آن کدام است؟
بنابر احتیاط واجب نباید تراشیده شود و در حدى ریش بگذارد که در عرف گفته شود ریش دارد.
تراشیدن ریش با ماشین فیلیپس چه حکمى دارد؟
بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
چرا تراشیدن ریش حرام است؟ منبع آن را لطفاً اعلام نمائید.
بنابر احتیاط واجب جایز نیست و دلیل احتیاط ممکن است وجود بعضى روایات غیر معتبر و اجتناب از مخالفت مشهور و احتیاط در دین.
تراشیدن ریش با تیغ یا با ماشین صفر آیا اشکال دارد؟ براى کسى که صدق ریش نکرده چطور؟
بنابر احتیاط واجب جایز نیست و تراشیدن موهاى نازکى که از کودکى مىروید اشکال ندارد.
آیا تراشیدن ریش از ته و یا بصورتى که فقط در قسمت چانه حفظ شده و ما بقى تراشیده شود جایز است ؟
بنابر احتیاط جایز نیست .
آیا گذاشتن ریش که مستلزم حرج باشد جایز است ؟
اگر گذاشتن ریش مستلزم حرج باشد تراشیدن جایز است .
اقتداء کردن به کسى که موى صورتش را با ماشین شماره صفر مى تراشد چه حکمى دارد؟
در جماعت باید عدالت امام را احراز نمود
یک ملاک براى ریش بگویید. آیا ریش مدل دار مجاز است؟
آنچه بنابر احتیاط لازم است این است که مقدارى ریش بگذارد که گفته شود ریش دارد.
آیا درآوردن توى ریش یعنى زدن تیغ در قسمت بالایى ریش و روى لپ ها حرام است یا خیر؟
حرام نیست
آیا ریش پروفسورى کفایت مىکند؟ در صورتى که بقیه صورت را با تیغ بتراشد؟
به احتیاط واجب کافى نیست
تراشیدن ریش به اندازه اى که صورت سفید شود حکمش چیست؟
بنابر احتیاط واجب جایز نیست.
تراشیدن ریش با تیغ یا با ماشین صفر آیا اشکال دارد؟ براى کسى که صدق ریش نکرده چطور؟
به احتیاط واجب جایز نیست ولى موهاى نرم که قبل از بلوغ وجود دارد ریش نیست و تراشیدن آنها اشکال ندارد.
تراشیدن تمام صورت با لوازمى همچون تیغ صورت و … چه حکمى دارد ? در صورت حرمت حد مجاز آن چه مقدار مى باشد ؟
بنا بر احتیاط واجب جایز نیست و بنا بر احتیاط باید به مقدارى باشد که صدق ریش کند .
زدن ریش بطوریکه بر روى چانه باقى باشد چه حکمى دارد ؟
بنا بر احتیاط واجب جایز نیست .